خاك عالم بر سرت اي دل كه عاقل نيستي! من گمان كردم تو دانايي وُ جاهل نيستي! فكر كردي او وفادارست، از بس كودكي! زهرِ تنهايي بِچش بيچاره، قابل نيستي! هركه آمد زود كس شد زود ناكس شد پريد نوش جانت بيكسي! هر چند مايل نيستي! هركسي را بعد از اين ديدي سلامت ميكند زود، از او بازجويي كن: "تو قاتل نيستي؟!" عشق را بازيچه كردن رسم بي انصافهاست دل كه سرقت شد تو ديگر صاحبِ دل نيستي! محمدصادق زمانی نيستي منبع
درباره این سایت